بارهسي ميگويد در جام جهاني 90 مارادونا خوششانستر از مردم ايتاليا بود.
فرانکو بارهسي، ستاره ايتاليايي به تهران آمد، دربي را ديد و بعد از شامي مفصل در کنار رويانيان به کشورش برگشت. رفت تا با برلوسکني و گالياني فکر کنند که آيا ميتوانند با پرسپوليس همکاري کنند يا نه .
او در 48 ساعت حضورش در تهران سطح شهر را ديد، به ورزشگاه آزادي رفت. چندبار در تلويزيون حاضر شد و به سؤالات مختلف پاسخ داد، از دربي حرف زد و از کيفيت پايينش، از مهماننوازي ايراني، از اينکه فکر ميکرده ايران کشوري است در وضعيت جنگي اما آرامش تهران شيفتهاش کرده است.
اين گفت و گو اما هيچ ارتباطي با آنچه تا حالا از او شنيديد ندارد. گفت و گويي است در ارتباط با او، ميلان و فوتبال عصر خودش از گوليت و رايکارد گرفته تا مارادونا؛ گفتوگويي که صبح اولين روز حضورش در هتل آزادي انجام شده است .
*ميخواهيم با شما از ميلان حرف بزنيم. از ميلان بزرگ دهه 90؛ تيمي که بهترين تيم دنيا بود.
راستش من از 17 سالگي براي ميلان بازي کردم. يعني از دهه 80 اما آن زمان اوج بازيهاي ميلان بود. موفقيتهاي تيم ما در آن سالها تصادفي نبود اما واقعاً همه عوامل لازم در کنار هم جمع بودند؛ بازيکنان بسيار خوبي در آن زمان در ميلان دور هم جمع شده بودند. ما نسلي از بهترين بازيکنان خيلي خوب ايتاليا را در تيممان داشتيم که سن و سالشان خيلي هم بالا نبود. سه بازيکن بزرگ خارجي خيلي خوب هم در اين تيم بودند، گوليت، فانباستن و رايکارد؛ 3 نفري که در اوج فوتبالشان براي ما بازي ميکردند. برلوسکني، مدير جديد باشگاه هم فرهنگ ورزشي کاملاً متفاوتي را در باشگاه ترويج داد. سازماندهي و ايدههاي جديد در فوتبال داشتيم. در کنار همه اينها ما ساچي را داشتيم؛ او که ايدههاي جديدي را با خود به اين تيم آورد. ميبيني که همهچيز براي تبديل شدن به يک تيم موفق کنار هم جمع بود. کمتر اتفاق ميافتد که اين همه فاکتور مثبت کنار هم قرار بگيرند. تمام آن موفقيتها و قهرمانيها حاصل اين زنجيره از عوامل موفقيت بود که کنار هم قرار گرفتند.
*گفتيد آريگو ساچي. فکر ميکنم علاقه ويژهاي به او داريد. چه سهمي از اين موفقيت را به نام مربي مورد علاقهتان مينويسيد؟
بخش زيادي. تمرينات ساچي خيلي متفاوت بود. او شيوههاي جديدي را در تمرينات بهکار ميگرفت. سازماندهي خيلي خوبي هم به تيم داده بود، سرعت تيم هم خيلي خوب بود. او تمريناتمان را به کلي عوض کرد و از تاکتيکهاي جديدي در بازي استفاده ميکرد. با افکار او ما تيمي خلاق و غيرقابل مهار شده بوديم؛ تيمي که هر غير ممکني را ميتوانست ممکن کند. راستش من هميشه درباره ساچي يک نظر غيرقابل تغيير دارم. هميشه ميگويم فوتبال ايتاليا به دو بخش تقسيم ميشود؛ فوتبال پيش از ساچي و فوتبال بعد از ساچي. به نظر من ساچي تيمي را درست کرده بود که در عين اينکه بازيکنان خيلي خوبي داشت، آماده بودند براي فداکاري. اين بازيکنان پيش از اين قهرماني را تجربه نکرده بودند و به همين خاطر حاضر بودند براي کسب عنوان قهرماني هر کاري بکنند. ما تمام وجودمان را ميگذاشتيم تا يک تيم قهرمان شود و اين يعني راه موفقيت.
*شما يکي از بخشهاي غيرقابل انکار دفاع سنتي ايتاليا بوديد؛ بخشي از ديواره محکم کاتاناچيو. ساچي و افکارش نقشي در اين موفقيت داشت؟
کاتاناچيو دفاع سنتي ما بود. شيوهاي که سالها قبل از ساچي، ما با اين شيوه بازي ميکرديم. خود من بيش از 10 سال در اين سيستم بازي کرده بودم اما کاري که ساچي انجام داد، تحول در شيوه سنتي دفاع ما بود. او آمد و بهکلي کاتاناچيو را براي ما دگرگون کرد. به همين دليل است که از نقش پررنگ او ميگويم. هنوز هم وقتي اسم تمرينات ساچي ميآيد ياد دشواريهاي تلاش در سيستم او ميافتم. ساچي با متدهايش همهچيز فوتبالمان را بهروز کرد.
*فوتبال ايتاليا هميشه به دفاع و سيستمهاي دفاعياش معروف است. شما چطور اينقدر خوب دفاع تيمي را انجام ميدهيد؟ حالا هر اسمي که بخواهيد برايش بگذاريد!
توضيحش کمي سخت است اما دفاع بخشي از فرهنگ ايتاليايي است. ما کلاً آدمهايي دفاعي هستيم. کار دفاعيمان در فوتبال هم از فرهنگمان نشأت ميگيرد. اين در خونمان است. بازيکنان ايتاليايي همه ميدانند در زمين چطور بايد دفاع کنند. براي همين است که هميشه خط دفاعي ما مشهور است و همه از دفاعهاي ايتاليايي ميگويند.
*بهخصوص از شما و مالديني.
او يک بازيکن بزرگ است و يک دوست خوب و قابلاحترام.
*شما در دوران فوتبالتان 4 جامجهاني را تجربه کرديد اما شايد مهمترينش بازيهاي 90 باشد که در خانه جام را از دست داديد؛ جايي که اسير مارادونا و توفان آرژانتيني شديد.
آن شب، شب بدي بود. در بازي ما با آرژانتين فکر کنم حق ما برد بود. در اين نوع تورنمنتها بايد کمي شانس داشته باشي. ايتالياي 90 تيم خيلي خوبي بود و حقش بود که به فينال راه پيدا کند اما موفق نشد. بعضي وقتها اگر خوششانس نباشي، موفق نميشوي. مارادونا آن زمان خوششانستر از ايتاليا بود. او بازيکن بزرگي بود و در آن جام براي تيمش همهکار کرد.
*و در جامجهاني 94، شما مصدوم شديد. اين خبر بدي براي ايتاليا بود. تيمتان خيلي سخت از دور مقدماتي صعود کرد.
جامجهاني 94 تورنمنت کاملاً متفاوتي بود. براي ايتاليا خيلي سخت بود که به فينال راه پيدا کند. از بازي سخت با نيجريه تا پايان مسير. من مصدوم بودم و هوا هم خيلي گرم بود. آمريکا گرم بود و شرجي؛ چيزي که ساچي اصلاً پيشبيني آن را نکرده بود. آن سال هم بدشانسي آورديم. ما به فينال رسيديم اما اينبار برزيل از ما خوششانستر بود.
*ايتاليا در ضربات پنالتي باخت. شما و باجو هرکدام يک پنالتي را گل نکرديد. دو ستاره فوتبال ايتاليا هرکدام يک پنالتي را در آن بازي حساس از دست دادند، چرا؟ چه اتفاقي افتاد؟
مسلماً توضيحش خيلي سخت است. فکر ميکنم تنها توضيحي که ميتوانم بدهم اين است که تقدير ما آنطور بود، يک خاطره تلخ؛ چيزي که هميشه از من پرسيده ميشود. راستش نميدانم چه شد و براي از دست دادنش چه ميتوانم بگويم. ما قهرماني جهان را از دست داديم.
*وقتي شما در دهه 90 فوتبال بازي ميکرديد، خيلي از بازيکنان بزرگ فوتبال مثل رايکارد، گوليت يا فانباستن در ميلان بازي ميکردند و تيمهاي ديگر هم بازيکنان بزرگي مثل مارادونا، باجو و روماريو را در اختيار داشتند، چرا الان اينطور نيست؟
دو دليل اصلي وجود دارد؛ اول مشکلات اقتصادي است. در حال حاضر تيمهاي کمي توانايي مالي خوب دارند و آنها تمام بازيکنان بزرگ را دور هم جمع کردهاند؛ تيمهايي مثل بارسلونا، رئالمادريد و منچستريونايتد. دوم اينکه پيش از اين تيمها نميتوانستند بيشتر از دو يا سه بازيکن خارجي را به خدمت بگيرند و به همين خاطر بازيکنان بزرگ بين تيمهاي مختلف پخش ميشدند و بهتر ميتوانستند خود را نشان بدهند.
*اما تعداد ستارههاي بزرگ هم کم شده. مثلاً اگر مسي 10 سال پيش بازي ميکرد، ميتوانست اين اندازه که الان معروف است در دنيا شناخته شود؟
اگر از من بپرسي ميگويم بله. مسي بازيکن خيلي خوبي است و اصلاً جايي براي بحث در مورد او نميماند. او بازيکن بزرگي است حالا در هر تيمي که بازي کند. فرقي ندارد کي و کجا، او هرجا که باشد، بهترين است و هميشه بهترين بازي را در زمين از خود به نمايش ميگذارد. به نظر من بارسلونا با مسي کامل ميشود.
*اگر الان مارادونا هم بازي ميکرد، مسي ميتوانست اينقدر معروف باشد؟
نميتوانم در اين مورد اظهارنظر کنم. مارادونا و مسي هر دو مردان شماره يک فوتبال دنيا در زمان خودشان بوده و هستند و نميشود آنها را با هم مقايسه کرد، هر دو حرف ندارند. نميشود يکي از آنها را انتخاب کرد.
*آخرين سؤال ما در مورد ميلان است. 10 سال پيش ميلان يکي از بزرگترين تيمهاي دنيا بود و هيچ تيمي به گرد پايش نميرسيد. ميلان حتي در ايران هم هواداران زيادي داشت. حتي هواداران پرسپوليس که از تيمهاي بزرگ ايران است، ميگفتند پرسپوليس 10 سال پيش مثل ميلان بوده اما در حال حاضر ميلان مثل 10 سال گذشته خوب نيست. مشکل اصلي تيم در حال حاضر چيست؟
خيلي از بازيکنان خوب مجبور بودند ميلان را ترک کنند چون سنشان بالا رفته بود. امسال هم هفت بازيکن از اين تيم رفتند. بنابراين بايد ميلان را دوباره بسازيم. پنج سال پيش ميلانيها به فينال ليگ قهرمانان راه پيدا کردند اما حالا مثل آن روزها نيستند. فکر ميکنم گذشت زمان هم بر ميلان تأثير گذاشته است.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.